
سلام .....
آخرین بار نمی دانم کی ؟ ( چه کسی )
کجا ؟ یا که چه وقت ؟
حرفی از تنگدلی بابت من
یا دعایی اینسان :
" روزگارت شیرین ، خوش و سرزنده و خرم باشی "
و همین جملهء بی زحمت و خرج
که اگر یاد زمن هست به خیر ،
من شنیدم ز لبی یا ز کسی
و دگر بار هوای دل من ابری و بارانی شد .....
آخرین بار نمی دانم کی ؟ ( چه زمانی ) .....
ولی اکنون پر از مهر تو و غرق محبت ز تو ام ،
و اگرچه تو هنوز ، ناشناسی و غریبی با من .....
شاید اینک ز تو دورم ،
کس نمی داند این .....
و فقط ذات خدا می داند
که مجاور به تو من زیسته ام ؟
چه ز تو دور و چه نزدیک به تو
باورم کن که دلم با تو در نزد تو است
راحت و ساده اسیرش کردی ،
با همین خط و همین لفظ که :
" ای دوست تو خوبی " ؟
" خبری نیست ز تو " ...!!!؟؟؟؟؟
مرگ بر من اگر آن روز بیاید
که دل و خاطرم از شکوهء تو خسته شود .....!!!!!
تو که از عشق پری ،
تو که از مهر لبالب شدی و سمت دلم میباری ،
دل دریایی تو ، تنگ ؟؟؟؟؟ مبادا ، حاشا .....
بر من این ننگ که پاسخ به دلت دیر شده ...
تو ببخشا بر من ، به دلم خرده مگیر ،
بکن این بار حلالم که منم شرمنده ،
مرز روز و شبم و دل ز جهان وا کنده .....
آفتابم که لب بومم و فکر دگرم
پر از زخمم و خونین و غروبم ،
مزن این زخم گران بر جگرم .....
ه.م غروب
نظرات شما عزیزان:
با تشکر فرهاد
.gif)
بیاید بنشیند فقط سکوت کند
و من هـی حرف بزنم و بزنم و بزنم...
تا کمی کم شود این همه بار ...
بعد بلند شود و برود
انگار نه انگار
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
